تاثیر آموزش بر کارآفرینی
کارآفرینی ریشهای به درازای تاریخ بشر دارد. با این وجود توجه آکادمیک به مفاهیم این دانش سابقهی چندانی ندارد. یکی از مسائل مطرح در این حوزه، جایگاه آموزش کارآفرینی و از جمله مسائل مطرح درباره این آموزشها نحوهی ارزیابی اثربخشی آنها است. با وجود تحقیقات متنوعی که در حوزهی مزبور انجام شده و الگوهای متنوعی که در این زمینه ارائه شدهاند، هنوز یک اجماع جهانی در اینباره حاصل نشده است. به همین دلیل تحقیق دربارهی آن همچنان ادامه دارد.
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد، در یک گستره وسیع و در تعاملی چند سویه با خلاقیت شغلی، نقشی تعیین کننده در بهبود کیفیت زندگی افراد ایفا میکند. نظام آموزشی هر کشور به عنوان مرجع رسمی ارائۀ آموزش می تواند نقش مهمی در توسعۀ فرهنگ کارآفرینی ایفا کند. آموزش کارآفرینی در اکثر دانشگاه های دنیا فراگیر شده است؛ بیش از 2000 دانشگاه در آمریکا کارآفرینی را آموزش داده و ده ها مجله معتبر بین المللی و بیش از صدها کتاب با عنوان کارآفرینی انتشار پیدا میکنند.
تاثیر آموزش بر کارآفرینی
آموزش کارآفرینی در ایجاد و افزایش قصد کارآفرینانه و در نتیجه افزایش احتمال وقوع کارآفرینی موثر است. تاثیرآموزش کارآفرینی توأم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه میگردد. آموزش کارآفرینی مقدمه ای برای کارآفرین فراهم میکند و هدف آن پرورش و تربیت کارآفرینان آینده، توسعه مهارتها و روحیه کارآفرینی و دانش یا مهارتهای خطرکردن در افراد است.
فعالیتهای آموزش کارآفرینی به طور رسمی از اواسط دهه 70 میلادی آغاز شده است. آموزش کارآفرینی فرآیندی نظاممند، آگاهانه و هدفگرا است که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز جهت استفاده شده و بهبود و توسعهی نگرشها و مهارتها و توانایی های افراد غیر کارآفرین را در پی خواهد داشت.
آموزش کارآفرینی به دنبال آماده سازی برای مسئولیتپذیری و کارآفرین کردن افرادی است که میخواهند کارآفرین، یا متفکران کارآفرینی باشند. در عصر ما، آموزش معطوف به کارآفرینی در دانشگاههای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. این برنامهها عمدتا با هدف ایجاد تجربههای علمی و تربیت نیروهایی با ویژگیهای کارآفرین طراحی شدهاند و معمولا این برنامه به دانشجویان در تولید ایدههای نوین و برنامه ریزی به منظور علمی ساختن این ایدهها کمک میکنند.
دانشجویان و چالش های آموزش کارآفرینی
دانشجویان از طریق آموزش کارآفرینی توانایی ایجاد و اداره یک خطر جديد وتوانايي تفكر خلاق و انتقادي را در خود رشد مي دهند. بديهي است يكي از ابزارهاي عمدة توسعة كارآفريني – و به تبع آن ايجاد اشتغال- آموزش، به ويژه در سطح تحصيلات عالي است. انسان در محيط ها ي مادي، اجتماعي و فرهنگي با موارد تازه اي برخورد مي كند و نسبت به آن ها داراي عقايد و احساسات تازه اي ميشود كه اين موارد به شكل گيري نگرش هايي در او مي گردد و آمادگي و تمايل پيدا مي كند كه به نحو خاصي در برخورد با آن ها رفتار كنند و بدين ترتيب نگرش هاي او شكل مي گيرد.
با شكلگيري نگرش ها احتياج انسان به تفكر و أخذ تصميم جديد كم شده و رفتار او نسبت به اين موارد، عادي،قالبي و قابل پيش بيني مي گردد، بدين گونه است كه باورها و نگرش هاي مشخص بر رفتار فرد حكومت ميكنند.
نگرش کارآفرینانه
نگرش كارآفرينانه، نگرشي محسوب مي شود كه اجزاي انگيزهي پيشرفت، مركز كنترل دروني، عزت نفس و خلاقيت را در تركيبي با ابعاد سه گانه نگرش )شناختي،احساسي ورفتاري(را دارا است. در ادبيات كارآفريني تحقيقات فراواني در تأئيد نقش آموزش هاي كارآفريني و تاثيرات آن بر تغيير نگرش مشاهده مي شود به طور كلي نگرش ها بهترين وسيله و توصيف گر براي اقدام به كارآفرينان بيان شده اند. بسياري از محققين براين عقيده اند كه داشتن نگرش هاي خاص منجر به فعالیت ها ي بيشتر درزمينه كارآفريني مي گردد.
فرآيندها و برنامه هاي آموزشي خاص مي توانند با تغيير بينش و نگرش افراد و تجهيز آنها به دانش و مهارتهاي خاص، يك كارآفرين بالقوه را به كارآفرين بالفعل تبديل کنند. يكي از هدف هاي كارآفريني در دانشگاه ها تمركز بر پرورش نگرشهای كارآفرينانه دردانشجويان است، آنها بايد ياد بگيرند كه افرادي نوآور و خلاق باشند و ابتكار و تفكر مستقل را بياموزند. نوآوري از اجراي خلاقانه دانش آغاز مي شود و تغيير دادن دستورالعمل ها تقويت دانشگاه ها را به همراه دارد. آموزش کارآفرینی بر افزايش نگرش هاي خاص و خصوصيات كارآفرينانه افراد منتهي ميشود. آموزش كارآفريني ميتواند در افزايش رغبت افراد براي اقدامات كارآفرينانه موثر باشد.
كارآفريني امري قابل آموزش است . نگرش ها بهترين پيش بيني كنندگان براي تمايلات كارآفرينانه بوده و اين نگرش ها همان طور كه بر اساس تعليمات خانوادگي و محيط اجتماعي ايجاد گرديده اند. مي توان باز هم با آموزش و يادگيري در آن ها تغييراتي ايجاد نمود. بنابراين از طريق ارائه دوره هاي آموزشي در زمينه كارآفريني مي توان برنگرش كارآفرينانه افراد تاثير گذاشته و مقاصد رفتاري خاص را در جهت كارآفريني در آن ها ايجاد نمود
آموزش همراه با روحیه کارآفرینی
فراگيران آموزشهاي كارآفريني از طريق دريافت حقايق، دانش و اطلاعات در زمينه كارآفريني و ضرورت و نقش آن در رفع ابهام از آينده شغلي خود، باورهاي را نسبت به كارآفريني بدست مي آورند و اين باورها همراه با ارزشيابي است كه آيا اين روش بر طرف كننده نيازهاي شغلي آنها مي تواند باشد ياخير.بنابراين پس از شكل گيري اجزاء شناختي و عاطفي آمادگي براي عمل براساس كارآفريني در فراگيران شكل مي گيرد. و نتايج تحقيق بيانگر آن است كه آموزش هاي كارآفريني بر اجزا نگرش كارآفرينانه تاثير گذار بوده و نگرش كارآفرينانه را تقويت نموده است .روحيه كارآفر يني را يكي از ملزوماتي مي داند كه براي داشتن انگيره ي كارآفريني و نيز تلاش براي انجام فعالیتهاي كارآفرينانه، جزء لازم و حتمي به شمار مي آيد.از آنجايي كه آموزش منجر به توانمند سازي افراد مي شود، آموزش هاي كار آفريني قادرند تا توانمندي افراد را زمينه كارآفريني جهت داده و اين توانمندسازي منجر به روحيه كارآفريني در افراد گردد . از طريق روحيه كارآفريني، باورخودكارآمدي فراگير نيز تحت تأثير آموزش هاي كارآفريني، تقويت مي شود.
آموزش كارآفريني بر نگرش كارآفرينانه دانشجويان تأثير مثبت دارد و بين نگرش كارآفرينانه و روحيه كارآفريني دانشجويان، ارتباط معنادار وجود دارد. كارآفريني و نگرش كارآفرينانه تأثير گذاشته و همزمان با شكل گيري روحيه کارآفرینی نگرش كارآفرينانه در افراد تقويت شود.
دیدگاهتان را بنویسید